نمونه شکوائیه توهین
ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب تهران
با سلام
احتراما اینجانب شکایت خود را تحت عنوان مجرمانه توهین بر علیه مشتکی عنه تقدیم می دارم:
اینجانب همسر مشتکی عنه می با شم که مدتی می باشد دچار اختلاف گشته ایم که چندین مرتبه به دعوا و بحث منجر شده است.
ایشان از مورخ 30/06/1402 تا کنون بارها اقدام به توهین نسبت به اینجانب و پدر و مادرم با استفاده از الفاظ رکیک نموده اند و باعث هتک حرمت و برهم زدن آسایش و آرامش بنده و خانواده ام شده اند و در این راستا اقداماتی را انجام داده اند که مستندات آن حضوراً تقدیم حضور می گرددو همچنین از واژگانی و اعمالی استفاده نموده اند که به دلیل قبیح بودن در جلسه رسیدگی اظهار می گردد.( بخشی از واژگان و اعمال استفاده شده : دزد – حروم زاده -عرق خور – پایین کشیدن شلوار در حضوراینجانب و مادرم و…..)
لذا با توجه به شرح شکواییه و ادله اینجانب که شامل شهادت شهود و فیلم و صدای ضبط شده می باشد و همچنین به استناد ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی تعزیرات، تعقیب و مجازات مشتکی عنه را به اتهام توهین استدعا دارم.
همچنین خاطر نشان می گردد که مشتکی عنه تهدید نموده اند که در وسایل اینجانب و خانواده ام مواد مخدر جاسازی می نمایند مع هذا به جهت آنکه در این راستا مدارک کافی جهت اثبات وجود ندارد شکایتی تحت عنوان تهدید مطرح نگردیده است.
مدارک مورد استناد : 1- شهادت شهود 2- فیلم و صدای ضبط شده
از بذل و عنایت آن مقام عالی کمال تشکر و امتنان را دارم .
نمونه حکم صادره در خصوص توهین
دادگستری کل استان تهران a eblagh.adliran.ir فلا تَتَّبِعُوا الهَوَي أَنْ تَعْدِلُوا << شماره دادنامه: 140368390006903079 شعبه 1077 دادگاه كيفري دو مجتمع قضايي شهید مدرس تهران شماره پرونده : ….4 (1104) جزايي (سابق) دادنامه تاریخ تنظيم : 1403/05/20 شماره بایگانی شعبه : 025542 پرونده کلاسه 1402912521514 شعبه 1077 دادگاه كيفري دو مجتمع قضايي شهید مدرس تهران (1104 جزايي سابق) تصميم نهایی شماره 140368390006903079
شاكي خانم ط .ت فرزند ع متهم آقای م .ع فرزند علی به نشانی استان تهران – شهرستان تهران – تهران – رسالت به اتهام توهین به اشخاص عادي
بسمه تعالي
گردشکار به تاریخ 1403/05/16 پرونده کلاسه 0300342 در وقت مقرر تحت نظر است و باملاحظه اخطاریه طرفین ارسال و نتیجه نیز واصل گردیده است و نماینده دادستان دعوت که حضور ندارند و از موارد ضروری حضور نیزنمیباشد اظهارات شاکی به نحو جداگانه اخذ ومتهم على رغم مهلت کافی حاضر نمیباشند و دادگاه با بررسي اوراق و محتویات پرونده ختم جلسه و رسيدگي را اعلام و با استعانت از خداوند متعال به شرح زیر مبادرت به صدور رای می نماید.
رای دادگاه با موضوع توهین
در خصوص اتهام آقای م .ع فرزند علی دایر بر توهین نسبت به شاکی خانم ط .ت فرزند .. موضوع کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 4 تهران ؛ با مداقه در جميع اوراق ومحتويات و تحقیقات انجام شده در پرونده و ملاحظه شکایت شاکیه و گزارشات واصله از مرجع انتظامی و محتوای تصویری خارج نویسی شده در پرونده و عدم دسترسی و حضور متهم در كليه مراحل تحقيق و جلسه رسیدگی علی رغم ابلاغ واقعی وقت و کیفرخواست به وی و به تبع آن عدم ملاحظه مدافعات قابل قبولی از این جهت از سوی نامبرده و النهایه با توجه به سایر قرائن وامارات موجود در پرونده توجه اتهام به متهم موصوف را محرز و مسلم تشخیص و با استناد به ماده 608 قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده مصوب 75 و رعایت مصوبه تعدیل جزای نقدی 1403 هیات محترم وزیران و مواد 37 و 38 از قانون مجازات اسلامی مصوب 92 به لحاظ عدم سابقه كيفرى موثری برای متهم ؛ با لحاظ تخفیف حکم به محکومیت متهم نامبرده به پرداخت شصت میلیون ریال جزای نقدی به نفع صندوق دولت صادر و اعلام میدارد.
رای صادره غیابی وظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی قابل واخواهی در این دادگاه و متعاقب آن ظرف بیست روز قابل تجدید نظرخواهی در محاکم محترم تجدید نظر استان تهران میباشد.
……………………………………………………………………………………………………………………
نمونه رای افترا و نشر اکاذیب
در باب شکایت آقای فرزند حسن دایر بر افترا (تعزیری) و نشر اکاذیب موضوع مواد ٦٩٧ و ٦٩٨ کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ با اصلاحات بعدی پرونده در مسیر تحقیقات مقدماتی این شعبه دادیاری قرار گرفت و شکایت شاکی بر اساس قواعد حقوق کیفری ایران قابل استماع نیست زیرا شاکی مدعی است مشتکی عنه در استشهادیه ارائه شده به شعبه محترم. دادگاه کیفری ۲ تهران به وی نسبت مجرمانه مبنی بر اینکه آسانسور توسط فردی به نام بارها مورد دستکاری و تخریب قرار گرفته است.
وی از آنجایی که احتیاجی به آسانسور ندارد به دلایل لجبازی دشمنی با افراد ساختمان هرچند یک بار ست به تخریب آسانسور میزند داده است نسبت مجرمانه ،تخریب آسانسور) شاکی برای اثبات کذب بودن استشهادیه مدعی است احدی از امضا کنندگان ذیل استشهادیه ( آقای ) در پاسخ سوال دادگاه محترم کیفری ۲ ابراز داشته است من تخریب را به چشم ندیده ام با ملاحظه استشهادیه موصوف مشخص است مشتکی عنه به عنوان یکی از ساکنین آپارتمان و ذینفنان استفاده از آسانسور همسو با سایرین رفتار تخریب آسانسور را به شاکی نسبت داده است و عنصر مادی افترای شفاهی محرز است.
البته از نظر این شعبه استشهادیه موصوف بیش از اینکه استشهادیه تلقی ،شود شکواییه اهالی ساختمان علیه شاکی دائر بر تخریب محسوب میشود و نمیتوان با توجه به اختلافات فی مابین آن را یک استشهادیه صرف تلقی نمود؛ بلکه بیشتر به مانند یک عرض حال و داد به دادگاه محترم کیفری ۲ است.
علی ایحال صرف نظر از اینکه نوشته موصوف را استشهادیه یا شکواییه تلقی نماییم برای تحقق هر جرم عمدی از جمله افترا علاوه بر احراز عنصر مادی ،جرم احراز عنصر روانی جرم لازم و ضروری است و در صورت عدم تمییز عنصر روانی یا سوء نیت اعم از مقید یا (مطلق تحقق جرم در عالم حقوق کیفری ممکن نمیباشد بر اساس قواعد حقوق کیفری جرایم علیه تمامیت معنوی از جمله افترا عنصر روانی جرم معنونه منوط به احراز دو رکن مهم معنوی است ۱ علم به مجرمانه بودن عنوان انتسابی .
۲ علم به بیگناهی بزه :دیده در ما نحن فیه نظر به دفاعیات مشتکی عنه؛ جزء دوم مذکور به شدت از نظر این شعبه دادیاری مورد تردید است؛ زیرا مشتکی عنه در اظهارات دیده است و صرف بیان امری و انتساب رفتاری که نتوان آن را اثبات نمود لزوما به معنای دروغ گفتن نیست مگر اینکه گوینده و انتساب دهنده به کذب ،بودن علم و آگاهی داشته باشد.
علم از لحاظ علم منطق و حقوق با شک و تردید و احتمال متفاوت است و دلالت بر یقین و قطع ۱۰۰ درصدی دارد ؛ در حالی که دفاعیات مشتکی عنه و حتى استشهادیه موصوف و امضا کنندگان آن این علم را با شبهه مواجه میسازند بنابراین در افترا میبایست علم گوینده به کذب بودن آنچه نسبت داده است محرز گردد در غیر این صورت با وجود تحقق عنصر مادی ، افترا عنصر روانی آن محقق نشده است از طرفی همان گونه که ذکر گردید مشتکی عنه هر چند ذیل نوشته ای تحت عنوان استشهادیه را امضا نموده ولی این نوشته بیشتر مانند شکواییه است و شهود شاکی تلقی میشوند طبعاً هر یک از امضا کنندگان حق دادخواهی در برابر شاکی این پرونده به جهت تخریب آسانسور (اعم از عمدی یا غیر عمدی دارند اصل ٣٤ قانون اساسی موید آن است؛ بنابراین چون امضا کنندگان ذیل استشهادیه از نظر این شعبه با ارائه آن قصد دادخواهی و تظلم خواهی نیز داشته اند در معنای واقعی کلمه متهم شاکی این پرونده را گناهکار تخریب کننده می دانند بنابراین هر چند نتوانند ادعای خود را به هر دلیلی ثابت نمایند لكن حداقل سوء نیت آنان به لحاظ فقدان آگاهی و علم به بیگناهی ،قربانی منتفی است.
استدلالهای شاکی محترم طی لوایح متعدد و استناد به آرا دادسرا و دادگاههای محترم کیفری ۲ و تجدید نظر تهران جهت اثبات گناهکاری و علم مشتکی عنه قابل پذیرش نیست؛ زیرا آنچه برای این شعبه لازم الاتباع است قانون و غایت قانونگذار است و رویه قضایی ،عام قانون تلقی نمیشود. مضافا علم قاضی به عنوان یکی از ادله اثبات دعوی کیفری و به عنوان مهمترین دلیل در این پرونده نسبت به بزهکاری مشتکی عنه محل تردید جدی است.
مع الوصف مستنداً به ماده ۱۲۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و بند دوم ماده واحده حفظ حقوق شهروندی و احترام به آزادیهای مشروع مصوب ۱۳۸۳ و ماده ۵۷ منشور حقوق شهروندی مصوب ١٣٩٥، مواد ٤ و ٢٦٥ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و اصل ۳۷ قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ قرار منع تعقیب متهم به لحاظ عدم احراز سوء نیت صادر و اعلام میگردد در خصوص شکایت شاکی دایر بر نشر اکاذیب توسط مشتکی عنه موصوف بدین توضیح اظهار نظر میگردد که در صورت تحقق رکن مادی بزه افترا صرف نظر از عنصر روانی بزه افترا تحقق بزه نشر اکاذیب موضوع ماده ٦۹۸ کتاب تعزیرات منتفی است.
هرچند در هر دو بزه رکن معنوی و علم به کذب بودن آنچه انتساب یافته یا اکاذیب منتشر شده توسط متهم حائز اهمیت است.